![]() |
|
![]() |
#1366 |
hamsayegi.blogfa.com
|
ج: دلتنگيهاي ميرزا
من هر روز دارمت دوست به قدری که خدا می داندت را چک می کنم تا که شاید نوشته باشی... تو همیشه در قلم و هن من جا داری
![]() ![]()
__________________
آسمان همیشه آبی نیست، گاهی مثل دلم خاکستری می شود... |
![]() |
![]() |
كاربران ذيل از میرزا عبدالزکی بابت اين نوشته مفيد تشكر كردهاند : |
![]() |
#1367 |
مهتاب
تاريخ ثبت نام: Sep 2014
مكان: استارا
پاسخها: 1
|
چشم هارا باید شست جور دیگر باید دید
|
![]() |
![]() |
![]() |
#1368 |
بنازم رودها این ناشکیبایان پویا را / که دائم عزم ره دارند و در سر فکر دریا را
|
ج: دلتنگيهاي ميرزا
شکست هایمان پای خودمان است
پای دوست داشتن هایمان پای خیلی خیلی دوست داشتن هایمان یک وقتها میشود خودمان را خیلی دوست داریم یک وقتا میشود دیگران را یک وقت ها میشود چیز ها را
__________________
به نو كردن ماه بر بام شدم با عقيق و سبزه و آينه داسي سرد بر آسمان گذشت كه پرواز كبوتر ممنوع است صنوبرها به نجوا چيزي گفتند و گزمگان به هياهو شمشير در پرندگان نهادند... ماه بر نيامد. (احمد شاملو) دل نوشته های من |
![]() |
![]() |
كاربران ذيل از kaka بابت اين نوشته مفيد تشكر كردهاند : |
![]() |
#1369 |
hamsayegi.blogfa.com
|
ج: دلتنگيهاي ميرزا
فرقی ندارد جاده ای باشد با درختان سرسبز اطرافش و یا کوهی باشد سراسر پوشیده از برف و یخ. فقط راه می روی. آنقدر راه می روی تا که شاید برسی. پاهایت یخ می زند، سرما تمام وجودت را می خورد، خستگی مفرط بر دوش زانوانت سنگینی می کند. ولی تو باز هم راه می روی. یادت می آید قبل از رفتنش چه گفت؟ گفت که این زندگی نامرد است. سیلی ات می زند. مثل خیلی از آدم ها. و تو می دانی اگر بمانی، اگر لحظه ای درنگ کنی، خواهی مرد. و راه می روی. سرما نامرد است. مثل سیاهی شب و مثل آن یک قدمی که مانده به هدف برسی. وقتی یک قدم مانده به هدف برسی، وقتی این یک گام لعنتی را برمی داری، دنیا روی سرت خراب می شود. تو می مانی و هزار قدم تا هدف بعدی. می دانی؟ همیشه باید راه بروی. آرامشی وجود ندارد. دنیا پر شده است از سختی و سنگ های جلوی پا و چوب های لای چرخ. لعنت به این دنیا، لعنت به این سرما، لعنت به این تقدیری که تدبیر ما نیست. هوا سرد است اما آهی که از دلت بر می آید، گرم. آه می کشی تا که گرمت شود. زندگی ما سراسر آه کشیدن است. زندگی ما سراسر دویدن است. سراسر سگ دو زدن... لعنت به این زندگی زیبا...
__________________
آسمان همیشه آبی نیست، گاهی مثل دلم خاکستری می شود... |
![]() |
![]() |
![]() |
#1370 | |
همسایه حضرت معصومه سلام الله علیها و علی اخیها
|
ج: دلتنگيهاي ميرزا
نقل قول:
__________________
آیت الله حاج میرزا احمد سیبویه، از آقای شیخ حسین سامرایی كه از اتقیای اهل منبر در عراق بودند، نقل كردند: ...طرف عصر به سرداب مقدس رفتم... حالی پیدا كردم و متوجه مقام حضرت صاحب الأمر علیه السلام شدم.
در آن حال صدایی از پشت سر شنیدم كه به فارسی فرمود: به شیعیان و دوستان بگویید كه خدا را به حق عمه ام حضرت زینب سلام الله علیها قسم دهند، كه فرج مرا نزدیك گرداند. ستاره ی درخشان شام ص 330، به نقل از شیفتگان حضرت مهدی علیه السلام ج 1، ص 251. اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج بحقّ زینب(سلام الله علیها) و اجعلنا من خیر اعوانه و انصاره و شیعته و المستشهدین بین یدیه |
|
![]() |
![]() |
كاربران ذيل از مقداد بابت اين نوشته مفيد تشكر كردهاند : |
![]() |
#1371 |
همسایه حضرت معصومه سلام الله علیها و علی اخیها
|
ج: دلتنگيهاي ميرزا
لعنت به این زندگی زیبا...!
خیلی جالب بود این ترکیب ![]()
__________________
آیت الله حاج میرزا احمد سیبویه، از آقای شیخ حسین سامرایی كه از اتقیای اهل منبر در عراق بودند، نقل كردند: ...طرف عصر به سرداب مقدس رفتم... حالی پیدا كردم و متوجه مقام حضرت صاحب الأمر علیه السلام شدم.
در آن حال صدایی از پشت سر شنیدم كه به فارسی فرمود: به شیعیان و دوستان بگویید كه خدا را به حق عمه ام حضرت زینب سلام الله علیها قسم دهند، كه فرج مرا نزدیك گرداند. ستاره ی درخشان شام ص 330، به نقل از شیفتگان حضرت مهدی علیه السلام ج 1، ص 251. اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج بحقّ زینب(سلام الله علیها) و اجعلنا من خیر اعوانه و انصاره و شیعته و المستشهدین بین یدیه |
![]() |
![]() |
كاربران ذيل از مقداد بابت اين نوشته مفيد تشكر كردهاند : |
![]() |
#1372 |
hamsayegi.blogfa.com
|
ج: دلتنگيهاي ميرزا
مرسی که هنوز هستی و مرسی که هنوز منو میخونی...
![]()
__________________
آسمان همیشه آبی نیست، گاهی مثل دلم خاکستری می شود... |
![]() |
![]() |
كاربران ذيل از میرزا عبدالزکی بابت اين نوشته مفيد تشكر كردهاند : |
![]() |
#1373 |
همسایه حضرت معصومه سلام الله علیها و علی اخیها
|
ج: دلتنگيهاي ميرزا
خواهش می کنم تشکر از تو بابت نخوندن نوشته های من
![]() ![]()
__________________
آیت الله حاج میرزا احمد سیبویه، از آقای شیخ حسین سامرایی كه از اتقیای اهل منبر در عراق بودند، نقل كردند: ...طرف عصر به سرداب مقدس رفتم... حالی پیدا كردم و متوجه مقام حضرت صاحب الأمر علیه السلام شدم.
در آن حال صدایی از پشت سر شنیدم كه به فارسی فرمود: به شیعیان و دوستان بگویید كه خدا را به حق عمه ام حضرت زینب سلام الله علیها قسم دهند، كه فرج مرا نزدیك گرداند. ستاره ی درخشان شام ص 330، به نقل از شیفتگان حضرت مهدی علیه السلام ج 1، ص 251. اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج بحقّ زینب(سلام الله علیها) و اجعلنا من خیر اعوانه و انصاره و شیعته و المستشهدین بین یدیه |
![]() |
![]() |
![]() |
Bookmarks |
كاربراني كه در حال مشاهده اين گفتگو هستند : 1 (0 عضو 1 ميهمان) | |
ابزار گفتگو | |
|
|